یه مدت بود دچار سلفسانسوریزم حاد شده بودم! هروقت میاومدم بنویسم آخرش پست نمیکردم. بس که غر میزنم آخه!!
نشستم یه مرور کردم پستهای خودم رو دیدم از هر ده تا دوازدهتاش غره! لذا دیگه مینوشتم، اما پست نمیکردم (نه TNT نه DHL). حالا هم گفتم بعد این همه مدت بیام یه پست برنم، توش غر بزنم از اینهمه غر زدن (خدا دکتر رو بیامرزه، به قول اون این جمله خودمتشابه بود!!)
حالا بگذریم از این مقدمه.
کار کردن تو شب رو دوست دارم. احساس میکنم کاراییام شبها بیشتره.
خوابیدن رو دوست ندارم! نمیدونم چرا!!
نه اینکه فکر کنید من چهققققدر اکتیوام که حتی شبها هم دوست ندارم بخوابم، اتفاقا چون تو طول روز دوزار(TM) کار نمیکنم اینطوری میشه. باز شب حداقل یه اپسیلون کارام پیشمیره. اگر از زمانم تو طول روز درست استفاده میکردم، شبها هم مثل بچهی آدم میتونستم بگیرم بخوابم.
از این هم بگذریم.
خیلی وقته که به این نتیجه رسیدم که زمان تو تصمیمگیری خیلی مهمه! یعنی بهترین تصمیمها تو بازهی زمانی معتبر گرفته شدن، درواقع وقتی زمان مربوط به یه مسئله میگذره، دیگه هر تصمیمی هم که درموردش بگیری اشتباهه.
حالا الان حسش نیست، بعد بیشتره میگم در این مورد.
دیروز یه مسافر از شیراز داشتیم، گفته بودن 4:30 از اونجا حرکت میکنه. منهم همین 4:30 از خونه راه افتادم، ترافیک خیلی فجیع بود، هوا هم بارونی. ساعت 5:06 زنگ زدم اطلاعات پرواز که ببینم هواپیما کی میشینه، خانم اول گوشی رو برداشت و سریع هولد کرد. بعد از چندین ثانیه، گفت: «اطلاعات پرواز مهرآباد، بفرمایید:»
- سلام و خسته نباشید، خانم ببخشید میخواستم ببینم پرواز شیراز کی به زمین میشینه؟
- چه شماره پروازی؟
- شماره پرواز رو ندارم متاسفانه، ولی ساعت 4:30 از اونجا حرکت کرده.
- [با لحن تند] نمیشه، باید شرماةیچ پرواز رو داشته باشین.
-[با تعجب] خانم مگه چندتا هواپیما امروز ساعت 4:30 از شیراز راه افتادن؟
- [با حن تندتری] زیادن آقا، زیادن. بعدشم هرچی هواپیما داشتیم نشسته، تا ساعت 6:00 دیگه هیچی نیست!
- [با حالت سگخوردی] باشه، ممنون.
…
بالاخره با کلی مکافات ساعت 6:00 رسیدم فرودگاه، داشتم میرفتم تو پارکینگ که موبایلم زنگ زد. مسافرمون بود!!!! هواپیماشون ساعت 5:40 نشسته بود!!!!!!!
کفرم در اومد. دوباره زنگ زدم اطلاعات پرواز که لامصبا، اون از طرز برخوردتون، اینهم از اطلاعات دادنتون، مسافر من 20 دقیهاست اینجا معطل شده…
اما جالبه که بدهکارم شدم!! میگفت اطلاعات اشتباه ندادم!!!!
گفتم برو بابا….
دیگه خیلی خوابم میاد، میترسم چرتوپرت(تر) بنویستم، بهتره برم بخوابم.
گودنایت