وقتی حوصله نداری، حوصله نداری. دیگه:
اصلا مهم نیست که کجایی، چیکار میکنی، کجا نیستی یا حتی چیکار نمیکنی.
اصلا مهم نیست که تو مجلس ختمی، یا مراسم عروسی (تولد هم که یهچیزی اون وسطاست).
اصلا مهم نیست که چهقدر کار برای انجام دادن داری، یا بیکارِ بیکاری.
اصلا مهم نیست که الان ساعت 4 و 22 دقیقه است(صبح )، تو فردا ساعت 8 ارائه داری، و خوب چون هنوز ساعت 5 نشده، اکراه داری که شروع کنی به درست کردن ارائهات.
تو فرهنگ معین (یا شایدم ابی، یادم نیست) نگاه کردم دیدم «حوصله» رو نوشته:
آنچه داشتنش ممد حیات است و بیشتر داشتنش مفرح ذات. نداشتنش هم به چوبی ماند ….
خیلی خستم، اصلا حسِ ارائه درست کردن و ارائه دادن ندارم. نه تنها ذهنی خستهام، دیگه دستم هم کار نمیکنه. همینها رو هم 60بار نوشتم و پاک کردم، همش غلط غلوط…
یاد حرف بچهها افتادم: «الیوم، درست کردن اسلاید در حکم محاربه با گوگلی است، چرا که تا گوگولی هست، جستجو باید کرد…»
ولی راستش حس اینهم نیست…
تو این فکرم که فردا رو بپیچونم. عینهو سک.
پ.اس: خودم میدونم که هرکی میاد اینجا اینها رو میخونه حسابی به زندگی امیدوار میشه، لازم به تذکار نیست….
8 نظرات:
گویند که هر چیز را مالیاتی است، مالیات عمر را برخی سربازی و بعضی همین روزهای گه دانند...
حقا که چنین باشد.
همه خرابیم راوی جون همه خرابیم.
موافق نیستم چون من با خوندنش, خندیدم و جالب نوشتین... :)
منم با خوندنش مفرح ذاتی ام میشه D:و حوصله پیدا میکنم D:
من این روزا خیلی خوشحالم!
هیچ! کار درسی انجام نمیدم ها!!!!
هیچی!
فقط یه مقاله واسه درس وب معنایی هست که اونم مال ۳-۴ روز آخره.
خلاصه دلت بسوزه که داره خوش میگذره D:
آره پژی، بد خرابیم.
مرسی نصیبه. یهکم امیدوار شدم :D
از تو هم مرسی ریحان، امیدوارم همیشه خوشحال باشی و خوشبگذره.
البته منم اگر جای تو بودم اینروزا کلی خوشحال بودما :D:D تازشم، دلم سوخت، خیلی هم سوخت :D:D:D
اگه خودتو لذاری جای من که تا حالا 3 تا میل از استادم داشتم و به رو خودم نیاوردم. هیچ کاری هم واسه سمینارم نکردم که خودش یه درس 2 واحدیه. اصلا هنوز نمیدونم منظور استاد از این همه گیر دادن یه سری اسلاید سر هم کردنه یا تحقیق مفصل. بعدشم ییهو هک شده باشم و نصف هویتی که تو اونترنت داشتم رو از دست بدم.بازم بگن؟! برو خدا رو شکر کن.روزای شادی داری!
خوش باشی.
راستش اینبار داستانِ من هم خیلی تفاوتی با تو نداشت:D
وقتی تمرینهای یه درسی رو نداده باشی، میانترم و پایان ترم رو هم گند زده باشی، نسخهی اول مقالهات رو هم که قرار بوده 2ماه پیش بفرستی نفرستاده باشی، نسخهی نهایی مقاله رو هم به طرز فجیعی مزخرف نوشته باشی، از همه مهمتر با استاد هم رودربایستی داشته باشی و بگم؟! نه، بازم بگم؟!؟(TM) میگم:
ساعت 4 و اندیِ صبح هم در مرحله تصمیمگیری برای این باشی که آیا میخوای بری ارائه بدی یا نه، دیگه اصلا برات مهم نیست که کلا این ترم 2تا درس داشتی و تو اون یکی هم به اندازهی کافی نمرهی نهاییت کم میشه!!
ارسال یک نظر