سراپا اگر زرد و پژمردهایم ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی لب پنچره پر از خاطرات ترک خوردهایم
اگر داغ دل بود ما دیدهایم اگر خون دل بود ما خوردهایم
اگر دل دلیل است آوردهایم اگر داغ شرط است ما بردهایم
اگر دشنهی دشمنان، گردنیم اگر خنجر دوستان، گردهایم
گواهی بخواهید اینک گواه همین زخمهایی که نشمردهایم
دلی سربلند و سری سر به زیر از این دست عمری به سر بردهایم
تاحالا فکر میکردم شعرش مال معلمه، تازه فهمیدم مال قیصره!
2 نظرات:
"دلی سربلند و سری سر به زیر" ...این واقعا دستاورد بزرگی ئه...هر لحظه به خودت و روزهات برگردی و نگاه کنی... حس خوبی به خودت خواهی داشت...من که این طوری فکر میکنم و بهشم باور زیادی دارم
خوش به حالت، من که بیشتر حسِ بیتِ اول رو دارم تا بیتِ آخر :-<
ارسال یک نظر