خداحافظ همين حالا…
همين حالا كه من تنهام…
خداحافظ به شرطي كه بفهمي تر شده چشمام …
خداحافظ كمي غمگين …
به ياد اونهمه ترديد….
به ياد آسموني كه منو از چشم تو ميديد ….
اگر گفتم خداحافظ، نه اينكه رفتنت سادهاست….
نه اينكه ميشه باور كرد، دوباره آخر جادهاست…
خداحافظ واسه اينكه نبندي دل به روياها….
بدوني بيتو و باتو همينه رسم اين دنيا….
خداحافظ، خداحافظ همين حالا……. خداحافظ
7 نظرات:
آخييييي، كجاست رفيقت اينجا رو بخونه :پي؟؟؟ ايشاا.. واسه عروسيت بياد :دي
اینجوری که تو نوشتی منم دارم به یک سری روابطت شک می کنم، دیگه امان از دل زینب (بابا هدی خانم نترسید واسه این که قافیه اش جور بشه زینب شد و الا از این رفیق ما بخاری بلند نمی شه) !!!
A vacation in a foreign land
Uncle Sam does the best he can
You're in the army now
Oh, oh, you're in the army now
Now you remember what the draftsman said
Nothing to do all day but stay in bed
You're in the army now
Oh, oh, you're in the army now
actually, he's in the army now...
هدی عروس خانوم نازما و آقای داماد آپ کنین... ما منتظریم :)
:D
نصيبه من فعلا سرم رو هم نميتونم آپ كنم، باقيه چيزا كه سهله!
الان فكر كنم يه 2-3ماهي ميشد كه نه اينجا اومده بودم، نه تو هيچ وبلاگِ ديگهاي!
تا باشه از این سر شلوغ بودنهای اول زندگی باشه... ایشالله که خوش یمنی و برکت هم داره برا هر دوتون ...
خلاصه ما مشتاق آپ های اینجا به قلم عروس و داماد هم هستیم :)
Home, home again!
ارسال یک نظر