خاله بازی، روز اول

امروز روز اول خاله‌بازی‌های عید بود. صبح پاشدیم بریم خونه‌ی یکی-دوتا از فک و فامیل‌ها، وسط راه که رسیدیم، دیدیم هیژکدومشون نیست. برگشتیم خونه. وقتی رسیدیم خونه، فهمیدیم که چرا اونایی که ما می‌خواستیم بریم خونشون خونه نبودن، چون اومده بودن خونه‌ی ما Nerd

خداوکیلی من نمی‌فهمم این چه مسخره بازی‌ایه!؟ توی 4 روز، همه‌ی کسانی رو که حداقل یک‌سال ندیدی، به‌صورت Burst Mode و یا حتیBrute Force!  هفت-هشت بار می‌بینی. بعدش هم می‌ره تا سال بعد که دوباره Cacheات خالی بشه!

حالا از این جالب‌تر، مدل دید و بازدیده که کاااااملا از سر بازکنیه: صبح پامی‌شی می‌ری خونه‌ی عمو بزرگه، می‌بینی عمو کوچیکه و عمه‌اینا هم اون‌جان. وقتی داری خداحافظی می‌کنی، به عمه‌اینا می‌گی: هستین ما الان بیایم خونتون؟! حالا یا می‌گن آره، یا می‌گن نه، اگر بگن آره که هیچی، داستان همین‌طور ادامه داره، اگر هم بگن نه که دلیلش اینه که اونا می‌خوان بیان خونه‌ی شما، پس همگی پا می‌شین می‌رین خونه‌ی شما. عمو بزرگه هم که می‌بینه فرصت خوبیه و دیگه هیچ‌کس نیست که بیاد خونشون (دقت کنید که همه دارن میان خونه‌ی شما) راه می‌افته که بیاد دیدن شما رو پس بده و به اصطلاح بازدید کنه.

و این داستان به‌صورت recursive پس از خونه‌ی شما برای سایرین ادامه پیدا می‌کند.

البته وقتی دقت می‌کنیم، می‌بینیم که خیلی هم چاره‌ای نیست، وقتی باید یه دو جین آدم (n-خانوار) ، همدیگر رو به‌صورت دو به دو ملاقات کنن، گراف همیلتونی اون شامل خیلی یال خواهد شد، که باید در 2-3 روز و به‌صورت کاملا compress شده یا به‌قول امروزی‌ها MP3 (چون قدیمی‌ها از MP5 استفاده می‌کردن که rate بالاتری هم داشت Big Grin) توسط الگوریتم فروشنده‌ی دوره‌گرد پیموده بشه.

آخرش این‌که مهمونای ما همین الان رفتن. من‌هم برم یه‌کم مشخ بنویسم.

0 نظرات:

ارسال یک نظر