آدم‌ها و بچگی‌شون

محمد می‌گفت: آدم‌ها وقتی تو بچگی‌شون یه‌کارهایی رو نمی‌کنن، انگاری براشون عقده می‌شه. بعد که بزرگ شدن اگر بتونن حتما می‌رن سراغش. اگر هم دیگه نشه که تا آخر عقدش به دلشون می‌مونه و البته یه‌جاهایی یه‌جور دیگه می‌زنه بیرون.

من خیلی با این حرفش موافق بودم. ولی فکر می‌کردم این فقط برای چیز‌هایی هست که تو بچگی آرزوشون رو داشتی و نشدن.

الان دیگه به این نتیجه رسیدم که قضیه فقط اون نیست. تازه فهمدیم که یه‌چیزایی هست که نه تنها براشون اهمیتی قائل نبودی، بلکه اصلا علاقه‌ای هم بهشون نداشتی. هرچند چیزای متداولی بودن. لذا نرفتی سراغشون. ولی الان …  یا لیتنی کنت ترابا®….

حالا فکر می‌کنم اگر یه‌وقت‌هایی آدم حرف بزرگترها رو گوش بده بد نیستااااا
مامانم همیشه می‌گفت: «بچه، فلان کارو انجام بده، بعدا دیگه نمی‌شه، اون‌وقت یه آهی می‌کشی که …..»

کلا هرچیزی به اندازه‌اش خوبه. حیف که سر یه‌چیزایی یه‌کم دیر به این نتیچه رسیدم Sigh

3 نظرات:

میلاد گفت...

منم خواستم بگم اما روم نشود.
البته حالا هم دیر نشده.
(لبخند)

سعيد گفت...

اين "به اندازه" هم براي مچل كردن مردمه، ماها هميشه يا كمتر از به اندازه ايم يا بيشتر! حالا من نميدونم چطور بيشتر و كمترش معلوم ميشه، اما خود اون اندازه هميشه مجهوله!!!

راوی گفت...

به میلاد: آخ قربونه اون لبخندت برم...
به سعید: حقا که چنین است!
البته یکی می‌گفت: «به اندازه اون‌قدریه که خوبه :D»
یعنی هروقت بد شد، یعنی که به اندازه نبوده :D

ارسال یک نظر