دهه، چرا حتما باید پست‌ها عنوان داشته باشن!؟

دیروز آقای استاد راهنما با مهربانی هرچه تمام‌تر فیش کرد بهم Sad

صبح سر کلاسش دید یه‌کم سگرمه‌هام تو همه، فکر کرد بابت دیروزه. بعد کلاس داشتم می‌رفت بیرون اومد سراغم. اولش اومد از دلم در بیاره، ولی فکر کنم بعدش دید نه‌خیر، من خیلی پرروتر از این حرفام، یه چیزی گفت که دیگه «کان لم یکن شیا مذکورا …» (R) شدم.
من یهو جا خوردم، گفتم ببخشییییید!!!! منظورتون چیه؟!؟ Waiting
یهو دوزاریش افتاد، گفت نهههههههههه یعنی …. و خلاصه «قال کذالک»(R)…

البته به این نتیجه رسیدم که آدم خوبیه، قبلا خیلی باهاش حال نمی‌کردم، فکر می‌کردم زمینی‌ها رو تحویل نمی‌گیره. حالا کمتر فکر می‌کنم این‌جوریه.

بدم نمی‌آد بیشتر باهاش بپرم.

6 نظرات:

Unknown گفت...

کی رو می گی؟؟؟

راوی گفت...

همونی که تو هم خیلی ازش خوشت میاد :D

Unknown گفت...

جلیلی رو می گی؟ بابا منم چیزی ازش ندیدم :دی، بچه ها بد می گن :پی. راستی این R ها که می ذاری یعنی چی؟

راوی گفت...

آره، کلا جو علیهش متشنجه :D
ولی من که یه‌کم نظرم معتدل‌تر شده نسبت بهش ;)
این R هم مثل همون TM می‌مونه، این Registeredاِ، یه‌کم غلظتش بیشتر از اونه ;) :D

Unknown گفت...

یه کامنت از نوع بلاگت:
بلاگت به خاطر اتفاقی که دیروز افتاده بود بد اما نسبتا به خاطر چیزی که اون آقاهه گفت یکم متعادل تر شده. ولی من که بهت گفت بودم باشه اون کاره رو واست می کنم ولی تو همونو که خودت می دونی گفتی. به هر حال باید با هم دوست باشیم.

راوی گفت...

حیف که الان تو مودِ «و الکاظمین علی الناس و العافین الغیظ»ام(R):D وگرنه این‌طوری جواب می‌دادم:
اول: اون بلاگت نیست، باگته، یا کالباس هم می‌خورنش.
دوم: باز هم هوس مهمون کردی انگارا؟!
سوم: سوغاتیت کو؟!؟!؟
چارم: دوکلمه هم از مادر عروس.
پنجم: بیشین بینیم باااا.

ارسال یک نظر