سنگِ به سر، آخ، سرِ به سنگ، ابداً

تاحالا سنگ به سرت خورده؟! خوب عیبی نداره، بزرگ می‌شی یادت می‌ره.
ولی
تاحالا سرت به سنگ خورده!؟

چی؟ یکی-دو بار؟

بینیم بابا، خیلی بچه‌ای هنوز.

اگر جای من بودی چی‌کار می‌کردی؟ روزی شصت بارش رو می‌فهمم که سرم خورده به سنگ، اونایی که بعدا می‌فهمم (که دیگه مشمول مرور زمان شده‌اند) که هیچ، باقی که نمی‌فهمم هم که جای خود.

ولی انصافا خیلی ناجوره‌...

حالا می‍دونی بدتر از اون چیه؟ که سرت هی بخوره به یه سنگ، بعدش باز بخوره بهش، و دفعه‌ی بعد و دفعه‌ی بعد (و یک گل دیگه...).


 

Acknowledgment:

این تیتر اقتباسیه از جمله‌ی معروف عزیزه دلم، آقای مفسر فوتبال که سر جام جهانی 98 جمله‌ی معروف خود را ادا کردند و فرمودند: «دستِ به توپ هند، هندِ به توپ، ابداً!»

ای بابا، من آخرش آدم نمی‌شم Sigh

0 نظرات:

ارسال یک نظر